آموزش پرش از روی موانع قسمت اول

آموزش پرش از روی موانع قسمت اول

تصوری از این غلط تر وجود ندارد که با یکی دوبار پرش از روی مانع یا موانعی به رمز و راز این هنر پی برده و می توان از آن پس، هر اسبی را سوار شده و از روی هر نوع مانعی یا موانعی با هر عرض و ارتفاعی به طور صحیح و اصولی عبور کرد.

پس از اینکه سوارکار آموزش مقدماتی را پشت سر گذارد و توانست به درستی روی زین نشسته و در هر شرایطی متعادل بوده و مزاحم اسب نباشد، با موفقیت آموزش پرش شروع می شود.

شخصی را مجسم کنید که بیش از چند بار بر اسب سوار نشده و یا اگر شده و زمان آن هم طولانی بوده، اصولی نبوده و یا به روش سنتی سوار بر اسبی از روی مانع پرش می کند. مطمئن باشید او به خطرات این حرکت آشنا نیست و نمی داند که چگونه بر جسم و روان اسب آسیب رسانده و او را از هرچه سوار و مانع و … است بیزار می کند.

توضیحی در این زمینه لازم به نظر می رسد:

هر موجودی دارای عضوی است که وظیفه دارد در حال حرکت به حفظ تعادل او کمک کند. این عضو در انسان دست و در اسب سر و گردن است. اگر دست های شخصی را ببندند، آیا او می تواند به راحتی بدود؟ اگر اسبی را وادارید که خود از روی مانعی پرش کند، به راحتی انجامش خواهد داد، حتی اگر وزنه ای معادل وزن سوارکاری روی او ببندید. پس از چه رو به محض سوار کردن سوار بر او به مشکل برمیخوریم؟ دوباره به موضوع انسان برمی گردیم؛ آیا به هنگام صعود از سربالایی بالاتنه خود را به جلو نمی دهیم؟ اگر کوهنورد باشیم و کوله ای بر دوش، سعی نمی کنیم تا آن را بر پشت خود آنگونه ببندیم که به هنگام صعود برهم زننده تعادل ما نباشد. آیا در دویدن دست های دونده و چگونگی حرکت آنها به او کمک نمی کند؟ آیا به هنگام زمین خوردن از دست ها کمک نمی گیریم؟ اسبی که سر و گردنش در گرو دست های نامسئول سواری آموزش ندیده است همانند دزدی است که پاسبان او را دستگیر کرده و دستبند به دستهایش زده تا فرار نکند. اسبی که سواری ناآشنا به اصول سوارکاری بر پشت خود دارد، چگونه قادر به حفظ تعادل در سراشیبی و سربالایی است و از زمین خوردن خود و انداختن سوار جلوگیری کند؟

مفهوم این نکته که “سوار باید همواره چنان اسب را در دست داشته باشد” آویزان بودن به دستجلوها برای حفظ تعادل خود نیست. سوار دستجلوها را به دست دارد تا او را بیش از پیش کمک کند تا به راحتی حفظ تعادل کرده و یا در حالت عدم تعادل قادر به برقراری مجدد آن شده با اعتماد به نفس کامل به حرکتش ادامه دهد.

اگر سوار با اسب در روی زمینی ناهموار که دارای پستی و بلندی است سربالایی و یا سراشیبی-حرکت می کند:

در سربالایی باید به رکاب ها تکیه کنید، به طوریکه شانه، زانو و پنجه ها در یک خط قرار بگیرند، که در این حالت هم قسمت عقب اسب آزادتر شده و هم دستجلوها بلندتر می شوند که سر و گردن او را آزاد گذارده و با حفظ کامل تعادل، صعود به راحتی انجام می شود. اگر قادر به حفظ تعادل نیستید، دستجلوها را به یک دست داده و با دستی دیگر یال را بگیرید و همچنان تکیه به رکاب باقی بمانید.

در سراشیبی باید در حالی که بالاتنه همچنان میل به جلو دارد، دستجلوها را بطوریکه مزاحم سر و گردن اسب نباشد، به یک دست گرفته و در صورت نیاز با دست دیگر قاچ جلو را بگیرید.

اگر شیب تند بود، و ناچار شدید بالاتنه را راست کرده یا کمی به عقب ببرید، ساق ها در جای خود و دستجلوها همچنان آزاد باشند. در هر دو حالت با گام قدم حرکت کنید. اسب را میان تونل ایجاد شده و بوسیله دو ساق گرفته اجازه ندهید قسمت عقب او منحرف شده و اریب -یک پهلو- حرکت کند که بسیار خطرناک بوده و ممکن است منجر به غلطیدن شود.

 

حالت های اسب به هنگام شروع پرش:

مربی باید به این حالت ها کاملاً آگاه باشد تا بتواند سوارها را برای استفاده از دستجلوها توجیه کند.

– با قرار گرفتن دستهای اسب روی نقطه جهش، او سر و گردن را به جلو و پایین می کشد.

– پاها را به زیر کشیده و هم زمان سر و گردن را به همراه دست ها بالا می برد.

– با استفاده از فشار هر دو پا خود را از زمین جدا می کند.

پس هر نوع حالت غلط دست ها، به هر دلیلی در اجرای این سلسله حرکت های اسب برای پرش اختلال ایجاد می کند، مردود و مشمئز کننده و مخرب است.

پس بر مربی است که ابتدا سوار را به خوبی آموزش داده، او را با اصول سواری آشنا کرده و پس از اینکه اطمینان حاصل کرد که او را به درستی روی زین می نشیند، از کمک هایش استفاده می کند، تعادل اسب را به هم نمی زند و حتی او را کمک می کند تا به راحتی حرکت کند، آموزش پرش را شروع می کند.

 

موانع به دو دسته تقسیم می شوند:

– موانع قابل عبور: مانند سربالایی، سرازیری، بریدگی های روی زمین و …

– موانع قابل پرش: نرده، خندق، دیوار، پرچین و….

 

وضعیت سوارکار:

تا رسیدن به نقطه جهش:

استقرار صحیح و کامل روی زین، سر بالا و بالاتنه راست، ساق در طرفین، پاشنه ها پایین تر از پنجه و پهنای پنجه ها داخل رکاب و دست ها نرم و مسئولیت پذیر، دستجلوها مساوی و اسب کاملاً در اختیار.

با قرار گرفتن دست های اسب روی نقطه جهش:

فشار روی پاشنه ها بیشتر شده پایین تر می روند، بیشتر وزن روی پهنای پنجه های داخل رکاب می افتد، بالاتنه به جلو متمایل شده و دستجلوها کوتاهتر می شوند، انگشتان نرم و مسئولیت پذیر، زاویه بین آرنج و بازو بیشتر می شود. سوار کاملاً خود را در اختیار اسب قرار داده و با کلیه حرکت های به خصوص در ناحیه سر و گردن هماهنگ می کند.

پس از عبور از مانع سوار به آرامی به حالت قبل از قرار گرفتن دست های اسب روی نقطه جهش برمی گردد.

مربی باید توجه داشته باشد که وظیفه سوارکار هدایت صحیح اسب و قرار دادن دست های او روی نقطه جهش صحیح است. هر نوع حرکت اضافه از قبیل شلاق زدن، ضربه های ساق –به خصوص که اگر سوار مهمیز پوشیده باشد- فقط او را پریشان و سردرگم می کند. فراموش نکنید شلاق و مهمیز برای تنبیه نیستند. آنها کمک های ساق برای ایجاد تحرک و اثر هستند. هرگز نباید اجازه داد سوارکاری عصبانی با شلاق و یا مهمیز به جان اسب افتاده و او را زیر ضربه های آنها بگیرد. تشویق و تشویق و همواره تشویق فراموش نشود. اگر اسب از پریدن امتناع کرد در پی علت آن باشیدو از حرکت های سوار انتقاد کنید.

 

منبع: کتاب دستور سواری و تربیت اسب

نویسنده: شادروان استاد اسماعیل نشاطی

 

برچسب ها :
پست های مرتبط

تاریخچه درساژ (قسمت اول)

درساژ بالاترین تجلی آموزش اسب است که با توسعه پتانسیل های اسب و سوار از طریق روشهای بنیادی به نهایت خود می رسد. درساژ هنر ورزش سوارکاری است.

19 تیر 1403

احساسات و عواطف اسب ( قسمت اول)

تلاش برای اثبات احساسات حیوانات و تفسیر صحیح رفتارهایشان، چالشی در علم شناخت رفتار محسوب می‌شود.

30 اردیبهشت 1403

چگونه اسبمان را بشوییم

حمام کردن یک بخش مهم در سلامت اسب را ایفا میکند حمام کردن جزیی از تربیت اسب محسوب میشود که اسبها یاد میگیرند که با تیمارگر خود ارتباط خوبی برقرار کند و از کنارشان بودن هراسی نداشته باشد.

14 فروردین 1403

دیدگاهتان را بنویسید