آموزش پرش از موانع قسمت دوم
مربی باید قبل از شروع آموزش، یک به یک حرکت ها را برای سوارانی که دایره وار به دور او حلقه زده اند تشریح کند. او می تواند این حرکت ها را پیاده و یا سواره هم نشان دهد.
در این مرحله مربی نباید خود از موانع پرش کند، هر نوع اشتباه او در این مرحله مشکل او را برای آموزش دوچندان می کند. مربی باید پرش هریک از سوارها را تجزیه و تحلیل کرده وبا تشریح اشتباهات آنها، سایرین را آموزش دهد. سپس مربی از سوارها می خواهد حالت تکیه به رکاب گرفته و در همان وضع باقی بمانند، در این موقع حفظ وضعیت صحیح کلیه اعضای بدن و منقبض نبودن و هماهنگ بودن آنها با هم، بسیار مهم است.
همین که وضعیت در حال توقف، کم و بیش صحیح باشد، مربی سوارها را به قدم در روی دایره حرکت داده و دستور می دهد که در حال قدم وضعیت پرش بگیرند. بعد این عمل در حال یورتمه و چهارنعل هم تمرین می شود. قبل از رفتن سواران روی مانع باید حتماً چندین جلسه این وضعیت را تمرین کرده و با آن آشنا شده باشند. سپس مربی تک تیری بر روی یکی از خطوط طولی حصار قرار داده و از سوارها می خواهد دوره بروند بطوریکه تک تیر بر روی قطر دایره قرار گیرد. در روی دایره کلیه سوارها بدون اینکه وضعیت خود را تغییر دهند و بدون اینکه به تک تیر نگاه کرده و یا تماس نشیمن خود را در زین زیاد کنند، از روی تک تیر با گام قدم و به هر دو دست (راست و چپ) عبور کنند. برای آموزش سوار باید از ساده شروع کرد و سپس به مشکل پرداخت. همین که اسب ها با کمال آرامی از این تک تیر عبور کردند، مربی فرمان می دهد: “به خط حصار رو” کلیه سواران به خط حصار رفته و مربی به آموزش خود مانند موقعی که تک تیر بر روی زمین وجود ندارد، ادامه می دهد. کار روی تک تیر روزهای متوالی باید تکرار شود تا اینکه اسب تک تیر را بدون مکث عبور کند و سوار تصور کند که اصلاً مانعی بر روی زمین قرار ندارد. تا موقعی که سوار نمی تواند حالت صحیح را حفظ کرده و همواره نگاه خود را به مانع می دوزد، نباید برای او مانع گذاشت.
سوار باید کلیه حرکت های پرش و تمرین های سواری را مانند موقعی که تک تیر وجود ندارد انجام دهد و از درگیر کردن فکر خود به آن، به کلی منصرف شود. هر موقعی که اسب ها به آرامی و بدون مکث از تک تیر رد شدند، دلیل بر این است که دست سوار مانع حرکت های سر و گردن نشده و آنها آزاد هستند، برعکس هرموقعی که اسب از تک تیر پرش می کند دلیل بر این است که به دست سوار اطمینان ندارد. در جلسه های بعد می توان به تعداد تک تیرها اضافه کرد و یک یا دو عدد دیگر در ضلع دیگر حصار قرار داد.
همین که وضعیت و حرکت سوارها در روی تک تیر اصلاح شد و به وسیله نرمش ها و … از حالت انقباض خارج شدند می توان کمی تک تیر را از زمین بلند کرد (حداکثر 20 سانتی متر). در اینجا هم باید سواران به ترتیبی که در بالا گفته شد، عمل کنند. بایستی در هر جلسه حرکت ها و تمرین های سواری بر روی تک تیر 20 سانتی متری را ادامه دهد تا اینکه اسب و سوار به کلی از هر نوع حرکت اضافی پرهیز کرده عضلاتشان منقبض نباشند. در جلسه های بعدی به تدریج ارتفاع بیشتر شده و تا 90 سانتی متر می رسد، ولی هرچه مانع بلندتر می شود از تعداد دفعات پرش کاسته می شود، زیرا اسب و سوار هر دو بیشتر خسته خواهند شد.
در پایان هر جلسه از آموزش درس عبور از روی تک تیرها تجدید می شود تا، اسب و سوار اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند. در مراحل آموزش سواری و پرش دستجلوها باید به هر دو دست (جدا) باشند. مگر موقعی که مربی به منظور اجرای نرمشی با حرکت مخصوصی امر به گرفتن دستجلوها به یک دست بدهد. بهتر این است که تک تیر محصور باشد به این معنی که تیر با نرده هایی در راست و چپ آن قرار دهند تا اسب مستقیم به طرف مانع حرکت کرده و از چپ یا راست فرار نکند. (هنگام آموزش به سواران مبتدی، بهتر آن است که اسب های آنها ورزیده و تربیت شده باشند، چه اگر اسب و سوار هردو ناشی و بی تجربه باشند سوار پیشرفتی نکرده و اسب هم خراب خواهد شد). همین که سوارها در روی خط حصار از موانع کم و بیش مرتفع عبور کردند (حداکثر ارتفاع 90 سانتی متر) مربی موانعی در خارج خط حصار قرار داده و از سوارها می خواهد که اسب خود را خارج از صف و انفرادی از روی آن مونع بپرانند. به این ترتیب به سوار طرز هدایت اسب بر روی مانع آموزش داده می شود. در ابتدا باید این موانع را هم محصور کرد ولی بعدها که آموزش سواران تا اندازه ای پیشرفت کرد، حصارهای اطراف مانع باید برداشته تا سوار با نگاه داشتن اسب خود بین دست ها و ساق ها آن را اداره کرده و مجبور شود که اسب را روی خط مستقیم به سمت مانع حرکت دهد. در حین این آموزش مربی باید پرش در عرض را به همان ترتیب پرش در ارتفاع به سوار بیاموزد. مربی نباید تمام جلسات سواری خود را در حصار برگزار کند، بلکه همین که سوارها تا اندازه ای دارای ثبات و استحکام شدند باید اغلب به خارج رفته و از موانع کوچک طبیعی عبور کنند. از این موانع می توان نفر به نفر و یا دو به دو و حتی سه به سه هم عبور کرد به شرطی که باعث بی نظمی زیاد نشود. اگر مدت سواری طولانی باشد (مثلاً دو ساعت) می توان یک ساعت در حصار بود و یک ساعت دیگر به خارج رفت. در هر صورت در هفته باید اقلاً یک یا دو جلسه سواری را به خارج اختصاص داد.
مربی در این جلسه ها موانع طبیعی (دیوارهای خاکی کوتاه- گودال های کم عرض- جوی ها و غیره) شناخته شده را انتخاب کرده و سوارها را از آنها عبور می دهد. در سواری های آزاد مربی شخصاً باید به دلایل زیرین جلوی کلیه سوارها حرکت کند:
– سوارها همیشه مربی خود را نگاه کرده و از او تعلیم بگیرند.
– مربی به روشی که متناسب با زمین و درجه آموزش سواران و نوع موانع است حرکت می کند.
– چون مربی از قبل زمین را می شناسد و از راه هایی که مناسب تر است عبور می کند.
– سوارهای سوار بر اسب تنبل به منظور رسیدن به اسب مربی با فشار ساق به تلاش خود افزوده و برعکس سوارهای سوار بر اسب های تندتر ناچار به کنترل بیشتر روی دستجلو شده تا از اسب مربی جلو نیافتند.
در این قبیل سواری های آزاد که مربی همیشه جلوی سایرین حرکت می کند، یکی دو نفر از سوارهای ماهر را در عقب صف می گمارد تا از توقف بی جهت سوارهای جدید جلوگیری کنند.
هیچ کس به هیچ عنوان بدون اجازه مربی حق پیاده شدن از اسب را ندارد. اگر سواری زمین خورد حتماً باید یکی از سواران قدیمی که در عقب است متوقف شود و او را کمک کرده برای حرکت حاضر کند. این تنوع باعث ورزیدگی سوارها شده، آنها را به زمین ها و شرایط مختلف سواری آشنا می کند. واضح است تا موقعی که دست سوار نرم نشده و در موقع پرش اجازه نمی دهد اسب گردن خود را به جلو بکشد، یا به اصطلاح به دهان اسب می زند نباید به او اجازه داد از دستجلوهات استفاده کند ولی از آنجاییکه رها کردن دستجلوها در بدو تعلیم پرش به عوض ایجاد اعتماد، باعث ترس و انقباض می شود. بهتریت راه حل برای رفع این مشکل، پراندن سوارها با اسبی در حال تسمه گردان است. زیرا بدین ترتیب سوار مبتدی بدون اینکه آسیبی به دهان اسب وارد کند به حرکات او در موقع پرش آشنا می شود و به استحکام نشست او هم لطمه ای وارد نمی شود. اگر اسب به خوبی تربیت شده باشد سوار به هیچ وجه در موقع پرش به اشکال برنخواهد خورد، ولی از آنجاییکه ممکن است گاهی اوقات با اسب هایی که تربیت آنها کامل نیست پرش کرد، باید قواعد زیر را در نظر گرفت؛ اگر اسب در موقع حرکت به طرف مانع مکث می کند، باید بوسیله ضربه های ساق و حتی ضربات کم و بیش شدید و شدیدتر ساق و با کمک شلاق او را به حرکت به جلو واداشت. در اینجاست که محاسن یک نشست خوب محسوس می شود. زیرا اگر نشست سوار محکم نباشد، نمی تواند به راحتی از ساق های خود استفاده کند. غالب اوقات ساق های سوار خنثی شده در نتیجه اسب در جلوی مانع متوقف می شود (زیرا اگر سوار بخواهد از ساق های خود استفاده کند تعادلش به هم خورده و زمین خواهد خورد) این عیب را با بلند کردن متناوب رانها با آهنگ یورتمه می توان برطرف کرد. اگر اسب به طور مورب به مانع نزدیک شود سوار باید اسب را دراختیار در آورده و او را به روشی که می داند حتماً بر آن مسلط خواهد بود حرکت دهد، یعنی اسب را بین دالان دست ها و ساق ها نگاه داشته مستقیماً به طرف مانع ببرد.
گاهی اسب خود را یا از طرف سر و یا از طرف کفل به راست و یا چپ می اندازد در این صورت دستجلوها و ساقها باید بلافاصله وارد عمل شده، او را به مسیر صحیح هدایت کنند. اگر سر اسب به راست برگردد در این صورت کفل او به چپ می رود؛ برای راست کردن اسب باید دستجلوی چپ باز شده و با ساق چپ، کفل اسب را به راست برانند. اگر اسب از طرف کفل به راست بگردد، در این صورت دستجلوی راست راست باز شده و ساق راست فعال می شود. هر دفعه که اسب از دست سوار فرار کند باید از اثر اول استفاده کرد. زیرا این اثر مستقیم است و می توان نیرومند ترین اسب ها را در هر نوع روش با اجرای آن به چرخش درآورد. همین که اسب به این ترتیب راست شد سوار اسب را بین ساق ها نگاه داشته و آن را مستقیماً به طرف مانع می راند.
اگر اسب به ناگاه در نزدیکی مانع به راست یا به چپ، رو کند سوار باید یوسیله یک به چپ رو یا به راست رو مجدداً اسب را در سمت مانع قرار داده و به روشی که مسلط بر اسب خواهد بود به مانع نزدیک شود. اگر اسب به راست رو کند باید بوسیله یک به چپ رو مجدداً او را در سمت مانع قرار داد. اغلب سوارهای بی تجربه با ادامه حرکت به طرف راست و یا بوسیله یک چرخش به راست اسب را در سمت مانع قرار می دهند که این حرکت باعث می شود اسب دوباره از راست فرار کند.
اگر اسب قبل از مانع متوقف شود دلیلش دست بد سوارکار و یا ناکافی بودن فشار ساق است. باید دوباره و با فشار بیشتر او را به طرف مانع راند. اگر به این ترتیب هم موفق نشوند و اسب اطاعت نکند، باید شلاق را به کار برد (شلاق آخرین درجه تنبیه اسب می باشد). بعضی ها همین که اسب متوقف می شود دو سه قدم آن را عقب برده و مجدداً به جلو جهت پرش حرکت می کنند؛ این کار منطقی نیست زیرا توقف اسب بیشتر اوقات به علت ترس از دست سوار است و این عقب بردن ترس اسب را بیشتر می کند. اگر سوار به هیچ وسیله ای نتواند اسب را روی مانع ببرد بهتر این است که او را به دنبال اسب دیگر با فاصله کم حرکت داد تا از اسب جلویی تقلید کرده و از مانع عبور کند و یا این اسب را دو اسب خوش پرش دیگر (یکی به راست و دیگری به چپ) محصور کرد. در صورتی که این روش هم موفق نبود باید سوار را تغییر داده و سوار آزموده تری را سوار کرد و یا اسب را به تسمه گردان برد.
منبع: کتاب دستور سواری و تربیت اسب
نویسنده: شادروان استاد اسماعیل نشاطی